کد مطلب:277172
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:133
سوره بقره
آیه اوّل:
(هُدیً لِلْمُتَّقینَ - اَلَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) [1] .
«(قرآن) هدایت است برای پرهیزكاران، آنان كه به غیب ایمان می آورند».
جابر بن عبدالله انصاری ضمن نقل حدیث مفصلی گوید:
جندل بن جنادة بن جبیر یهودی نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و پس از دریافت پاسخ سؤالی كه مطرح نمود، اسلام آورد آنگاه در باره اوصیای رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از آن
[ صفحه 248]
حضرت پرسش نمود. پیامبر خدا در جواب او نام یكایك آنان را بر شمرد تا این كه فرمود:
«... پس از او یعنی بعد از امام حسن عسكری (علیه السلام) فرزندش محمّد است كه مهدی، قائم و حجّت خوانده می شود. او از دیده ها پنهان می شود و سپس ظاهر می گردد، و هنگامی كه ظهور كند زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود همان گونه كه پر از ظلم و ستم شده است».
سپس فرمود:
«خوشا به حال آنان كه در زمان غیبت او صبر می كنند و خوشا به حال كسانی كه در محبّت آنها ثابت قدم می مانند؛ آنها همان اهل تقوا هستند كه خداوند در كتاب خود توصیفشان نموده و فرموده است:
(هُدیً لِلْمُتَّقینَ - الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) [2] [3] .
امام صادق (علیه السلام) نیز در تفسیر این آیه فرموده است:
«متّقین، شیعیان علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) هستند، و غیب، حجت غایب است». [4] .
در حدیث دیگری در همین رابطه آمده است كه فرمود:
««اَلَّذین یُؤمِنونَ بِالْغَیْب»، در حق كسانی است كه به قیام حضرت قائم (علیه السلام) ایمان بیاورند و آن را حق بدانند». [5] .
آنچه از این أحادیث استفاده می شود این است كه:
«مقصود از متقین، همان مؤمنان به حضرت مهدی (علیه السلام) می باشند و غیب خود آن حضرت است. چرا كه غیب چیزی است كه از حواس پنجگانه پنهان باشد و همان گونه كه خداوند و جهان آخرت غیب محسوب می شود ـ بدین دلیل كه با حواس پنجگانه درك نمی شود ـ حضرت مهدی (علیه السلام) نیز غیب است. چرا كه
[ صفحه 249]
آن حضرت در زمان غیبت با رؤیتی عمومی كه به واسطه آن شناخته شود، دیده نمی شود. یعنی یا كسی ایشان را نمی بیند و یا اگر هم او را به بیند نمی شناسد، و فقط عدّه ای محدود به زیارت ایشان مشرّف می شوند». [6] .
آیه دوّم:
(وَإذ ابتلی إبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَمَّهُنُّ). [7] .
«هنگامی كه حضرت ابراهیم را پروردگارش به وسیله كلماتی آزمود، پس آنها را به انجام رسانید».
مفضّل بن عمر در تفسیر این آیه مباركه گوید:
درباره این آیه مباركه «وَ إِذِ ابتلی إبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِمات...»، از امام صادق (علیه السلام) پرسش نمودم، حضرت فرمود:
«این همان كلماتی است كه حضرت آدم (علیه السلام) از پروردگار خود دریافت نمود. پس توسّط آن كلمات به پیشگاه پروردگار توبه نمود و خداوند توبه اش را پذیرفت.
و جریان توبه چنین بود كه حضرت آدم (علیه السلام) عرض كرد:
«یا رَبِّ أَسْألُكَ بحقِّ محمّد و علیٍّ و فاطِمَةَ وَ اْلَحَسَنِ وَ الْحُسَیْن إلاّ تُبْتَ عَلَیَّ»
ای خدای من! از تو می خواهم كه به واسطه محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) توبه مرا بپذیری! پس خداوند توبه او را پذیرفت كه او بسیار توبه پذیر و مهربان است».
گفتم:ای فرزند رسول خدا! مقصود از «فَأتَمَهُّنَّ» در این آیه چیست؟
فرمود:
«مقصود این است كه: خداوند آنها را تا قائم مهدی (علیه السلام) به اتمام رسانید و دوازده امام (علیهم السلام) را كه 9 تن آنان از فرزندان حسین (علیه السلام) می باشند، برای او بیان فرمود». [8] .
[ صفحه 250]
در توضیح این حدیث شریف باید به این نكته توجّه داشت كه:
«... ابتلاء به معنی امتحان و اختیار است و معنای حدیث این است كه خداوند متعال، پیامبر خلیل خود حضرت ابراهیم (علیه السلام) را آزمایش نمود و او را با اسامی مبارك رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمّه اثنی عشر (علیهم السلام) امتحان فرمود. و امّا این كه حقیقت آزمون چه بوده است؟ آیه كریمه در مورد آن سخنی نگفته؛ ولیكن احادیث شریفه آن را روشن نموده اند، و در آنها چنین آمده است كه، آن امتحان، خضوع در برابر افضلیّت و برتری آنان، یعنی برتری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و أهل بیت او (علیهم السلام) و اعتقاد به متابعت (حضرت ابراهیم (علیه السلام)) از ایشان بوده است». [9] .
آیه سوم:
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوْعِ وَ نَقْص مِنَ الأَمْوالِ والأَنْفُسِ وَالَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ). [10] .
«ما شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و كاهشی در اموال و جانها و محصولات می آزماییم، و مژده بده به آنها كه شكیبا و ثابت قدم هستند».
محمّد بن مسلم گوید: امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود:
«پیش از آمدن قائم (علیه السلام) علامتهایی برای امتحان مؤمنین خواهد بود».
عرض كردم: آن علامتها چیست؟ فرمود:
«بیماری های گوناگون كه سبب ترس و دلهره است و بالا رفتن نرخها كه سبب گرسنگی است و كاهش در اموال و جانها كه قحطی و مرگ و میر فراوان است و نقص در محصولات كه به نیامدن بالان است. پس در آن موقع به آن ها كه در عقیده به ما ثابت می مانند مژده بده».
آن گاه فرمود:
«ای محمّد! این تأویل آیه است، و هیچ كس جز آن ها كه راسخ در علم اند، تأویل آن را نمی داند، و مائیم راسخان در علم». [11] .
[ صفحه 251]
[1] سوره بقره، آيه 2 و 3.
[2] سوره بقره، آيه 2 و 3.
[3] ينابيع المودّة، ج 3 ص 284، باب 76.
[4] بحار الانوار، ج 51، ص 52، ح 29.
[5] همان، ح 28.
[6] موعود قرآن، ص 10.
[7] سوره بقره، آيه 124.
[8] تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 120، ح 338؛ الزام النّاصب، ج 1 ص 179؛ معاني الأخبار، ص 126 ؛ ينابيع المودّة، ج 1، ص 290، باب 24.
[9] موعود قرآن، ص 12.
[10] سوره بقره، آيه 155.
[11] ينابيع المودّة، ج 3، ص 235، ح 2، باب 71.